تحولات منطقه

پیش از تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پدیده‌ای به نام «کتابخانه کودک» وجود نداشت. ترکیب کتابخانه و تولید محتوا برای کودکان مدرسه رفته، از مهم‌ترین دلایل شکل‌گیری و توسعه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود.

اهدای قلب از بدن نیازمند!
زمان مطالعه: ۱۳ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، پیش از تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پدیده‌ای به نام «کتابخانه کودک» وجود نداشت. ترکیب کتابخانه و تولید محتوا برای کودکان مدرسه رفته، از مهم‌ترین دلایل شکل‌گیری و توسعه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. درواقع در سال‌های دهه ۴۰ کمتر کتابی در بازار نشر یافت می‌شد که به‌لحاظ شکل و محتوا پاسخگوی نیاز کودک ونوجوان باشد و به‌خاطر برآورده‌کردن چنین نیازی، سازمان انتشارات کانون در زمستان ۱۳۴۵ سراغ تهیه و انتشار کتاب‌هایی رفت که هم نیاز مطالعه‌ کودکان و نوجوانان را برآورده سازد و هم اینکه فضایی را برای ناشران دیگر شکل‌داد که توجه ویژه‌ای به تولید محتوای کودک و نوجوان داشته باشند.

در سال‌های پس از انقلاب هم، این نهاد فرهنگی و تربیتی جان تازه‌ای گرفت و به پایگاه مهمی در شهرها و روستاهای کشور بدل شد. دانش‌آموزان بخشی از فراغت خودشان را در کانون می‌گذراندند و خیلی از فعالیت‌های فرهنگی و تفریحی در شهرستان‌ها از داخل کانون پرورش فکری شکل می‌گرفت و هدایت می‌شد؛ اما این روزها به‌دلیل مشکلات عدیده‌ای که اکثر نهادهای فرهنگی کشور گرفتارش شدند، اوضاع و احوالات کانون هم خوش نیست.

اقدامات غیراصولی در سال‌های اخیر و عدم‌ فهم‌درست نسبت به تحولات آموزشی و نسل جدید دانش‌آموزان باعث شد که این نهاد با تمام ظرفیت‌هایی که دارد به یک مریض در حال‌احتضار تبدیل شود. به احوالات امروز کانون پرورش فکری نگاه نکنید، این مرکز مهم فرهنگی روزگاری برای خودش بروبیایی داشت و بین دانش‌آموزان هم جای خوش‌رنگ‌ولعابی بود.

برای حفظ جایگاه و برند کانون پرورش فکری از جیب و بودجه این مملکت هزینه شده و اگر مدیریت و هدایتش را شوخی نگیرند، همین الان هم کانون این ظرفیت را دارد که به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای تربیتی و بازوی پرورش استعداد و خلاقیت دانش‌آموزان به کمک وزارت آموزش‌وپرورش بیاید.

در حال‌حاضر، تعداد اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به حدود ۱۵۰ هزار نفر می‌رسد که به نسبت جمعیت دانش‌آموزشی ۱۱ میلیون نفره، این رقم بسیار کم است. پیش از این هم گفته‌ایم که کانون هم مثل بسیاری از نهادهای فرهنگی گرفتار چاقی‌مفرط و البته کم‌تحرکی است. به‌گونه‌ای که برای هزینه حقوق و مزایای سال ۱۴۰۱ مستخدمان کانون پرورش فکری، تا رقم ۷۲۵ میلیارد تومان نیاز است و این درحالی است که بودجه پیشنهادی دولت برای کانون برای امسال رقمی در حدود ۴۵۰ میلیارد تومان است.

حالا در چنین شرایطی که عزم جدی برای احیای کانون پرورش فکری وجود ندارد، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر هیات دولت خبری منتشر کرد که نشان می‌داد دولت تصمیم جدی دارد که کتابخانه‌های کانون به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور واگذار شود. این درحالی است که کتابخانه‌ها آخرین عضو حیاتی کانون پرورش فکری هستند و اگر چنین تصمیمی عملی شود، تیرخلاصی به پیکر نیمه‌جان کانون خواهد بود.

نکته جالب این خبر استدلال عجیب برای این واگذاری بود: این ادغام «با هدف کاهش زیان‌دهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تامین بخشی از هزینه‌ها از محل کاهش و صرفه‌جویی در هزینه‌ها با استفاده از ساختار و ظرفیت موجود در نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور» است. به‌نظر می‌رسد که این نسخه ‌تجویزی نه‌تنها علاج کانون نیست؛ بلکه باعث کشتن آخرین امیدهای اصلاح کانون خواهد بود.

از کجا شروع شد؟

روز شنبه ۱۹ شهریورماه خبری در سایت دفتر هیات دولت منتشر شد که باعث به‌وجودآمدن حاشیه‌های فراوان شد. این خبر که در مورد واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌های عمومی بود، سروصدای زیادی در رسانه‌ها و فضای مجازی ایجاد کرد. در بخشی از این خبر که به واگذاری این اتفاق اشاره کرده است، آمده بود: «نهاد کتابخانه‌ها در جایگاه موثرترین متولی امر مهم کتاب و ترویج کتابخوانی، با ۳۷۲۰ کتابخانه عمومی در سراسر کشور(۲۷۳۲ باب نهادی، ۸۵۴ باب مشارکتی، ۲۷ باب مستقل، ۱۰۷ سالن مطالعاتی) و دارای بیش از ۴۵ میلیون نسخه کتاب، همواره در تلاش برای افزایش تعداد کتابخوان‌های جامعه(با بیش از ۱۰ میلیون عضو و قریب به ۲ میلیون عضوفعال که تقریبا نیمی از آنها را کودکان و نوجوانان تشکیل می‌دهند) است.

از آنجایی که کتابخانه‌های عمومی به‌منظور برآورده‌ساختن نیازهای اطلاعاتی، علمی، پژوهشی، آموزشی، تفریحی و غنی‌سازی اوقات فراغت عموم افراد جامعه صرف‌نظر از سن، نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت، زبان یا موقعیت اجتماعی آنها، به ارائه خدمات کتابداری و اطلاع‌رسانی می‌پردازند، در سیاستگذاری‌های کلان این نهاد، کودکان و نوجوانان از اقشار محوری این طرح در راستای نهادینه‌شدن مطالعه از کودکی در نظرگرفته شده‌اند.

درحال‌حاضر در تمامی کتابخانه‌های عمومی نهاد، بخش کودک وجود دارد و سعی‌شده طراحی فضا و تجهیزات بخش کودکان به تناسب شرایط سنی آنها انجام شود. ایجاد بخش‌های جدید همچون اتاق علم، اتاق مادر و کودک، برنامه‌های فرهنگی و ترویجی همچون «با هم بخوانیم»، باشگاه‌های کتابخوانی، جمع‌خوانی، قصه‌گویی، روزنامه دیواری و کاردستی و غیره، تولید کتاب هدهد سفید(ویژه نوجوانان)، راه‌اندازی محافل ادبی جوانه‌ها، جشنواره‌ها و پویش‌هایی همانند: «نشان هدهد سفید»، «قصه‌گویی»، «جشنواره کتابخوانی رضوی» و غیره از جمله اقداماتی است که برای اعضای کودک و نوجوان این نهاد در کنار تامین منابع اطلاعاتی مناسب، انجام شده است.

تخصص نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در مدیریت و توسعه کتابخانه‌های چندمنظوره کودک و نوجوان براساس استانداردهای جهانی و سندهای آمایش سرزمینی، مدیریت چابک، هدفمند و انقلابی نهاد کتابخانه‌ها و پیشنه موفق آن در دهه اخیر، توانمندی نهاد کتابخانه‌ها در به‌روزرسانی منابع(کتاب و نشریات)، آموزش کتابداران، استانداردسازی خدمات و برگزاری برنامه‌های متنوع برای تبدیل وضعیت کتابخانه‌ها به مراکز فرهنگی محله‌ها، ازجمله دلایل پیشنهاد واگذاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به این نهاد است.» اولین موضوع درمورد این نامه، بخشی است که به آن رسیدگی می‌کند.

در انتهای این خبر آمده است که پیشنهاد فوق درحال‌حاضر در کمیسیون مدیریت امور عمومی و سرمایه انسانی دولت بررسی می‌شود. مطمئنا دو طرف این ماجرا یعنی کانون پرورش فکری و نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، مرتبط با فرهنگ هستند و باید از منظر فرهنگی به آن پرداخت. وقتی قرار است در مورد دو مجموعه فرهنگی و تغییرات آن صحبت کنیم اولین موضع این است که از منظر فرهنگی همه ابعاد آن بررسی شود. درحال‌حاضر مشکلات زیادی در حوزه فرهنگی داریم و مطمئنا محدودکردن و از تنوع انداختن اماکن فرهنگی می‌تواند ضررهای زیادی داشته باشد. در اوضاعی که فرهنگ حال خوبی ندارد بررسی یک طرح فرهنگی بدون درنظرگرفتن بعد فرهنگی، کار نابه‌جایی است.

کتابخانه‌ها نفس کانون هستند

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تمام این سال‌ها با توجه به هدف‌هایی که برای خودش متصور بود، مراکزش را در نقاط مختلف کشور تاسیس کرد. در اساسنامه کانون در مورد کتابخانه‌های این مرکز و علت تاسیس آن در مراکز آمده است: «تاسیس مراکز عرضه‌ کتاب و آموزش‌های فرهنگی و هنری مخصوص کودکان و نوجوانان در نقاط مختلف کشور، ایجاد کتاب‌رسان‌های‌سیار جهت عرضه‌ کتاب به کودکان و نوجوانان در روستاها و همکاری با سازمان‌هایی که خدمات مشابه ارائه می‌کنند و کمک به توسعه و ترویج ادبیات کودکان و نوجوانان از طریق تشویق نویسندگان، طراحان، هنرمندان و ناشران و همکاری با آنان.»

باتوجه به این اساسنامه در همه مراکز کانون باید کتابخانه تشکیل می‌شد تا بتوانند کودکان و نوجوانان را با کتابخوانی آشنا کنند. در آن زمان بیش از ۱۹۰۰ مرکز در نقاط مختلف کشور با محوریت کانون تاسیس شد و کتابخانه‌ها به‌عنوان اصلی‌ترین رکن فعالیت کانون معرفی شدند و پاتوق فرهنگی در همه استان‌ها بودند.

اما از نیمه دهه ۸۰، این کتابخانه‌ها کم‌کم ماهیت خودشان را از دست دادند و مراکز کانون در شهرستان‌ها تعطیل شدند. امروز مراکز کانون از ۱۹۰۰ مرکز به ۸۵۰ مرکز در کشور رسیده است. از این ۸۵۰ مرکز، تقریبا ۵۰۰ مرکز فعالیتی ندارند و در حقیقت عضویتی در کتابخانه‌ها صورت نمی‌گیرد. از ۳۵۰ مرکز باقیمانده هم ۱۰۰ کتابخانه سیار هستند و ۲۵۰ مرکز باقی می‌مانند که در سراسر کشور فعالیت می‌کنند.

هیچ‌کسی نیست که نداند کانون پرورش فکری کودکان‌ونوجوانان با هدف ایجاد فضایی خوش‌آب‌ورنگ برای کودکان شکل‌گرفت. محیطی ویژه برای زمان فراغت از مدرسه کودکان‌ونوجوانان تا کتاب به امانت بگیرند، مطالعه کنند و جایی برای تماشای فیلم‌های مختص خودشان باشد و بتوانند در دوره‌ها و فعالیت‌های هنری شرکت کنند. اینکه چقدر کانون پرورش فکری کودکان‌ونوجوانان مناسب روزگار کودکان دهه‌نودی است، محل پرسش امروز است.

اینکه کانون امروز وضعیت مراکزش رو به تعطیلی است نباید این تصور را رقم‌بزند که باید به نهاد دیگری واگذار شود. مطمئنا کتابخانه‌ها تنها مراکز فعال کانون هستند و تعطیل ‌شدن‌شان می‌تواند کانون پرورش فکری را به‌نابودی بکشاند. هر تصمیمی که برای این نهاد قرار است گرفته شود، باید با شناخت دقیق باشد و فقط به‌خاطر نداشتن منابع، این مرکز خاطره‌انگیز دهه ۶۰ و ۷۰ ذبح نشود. کتابخانه‌ها و کانون زبان به‌عنوان ظرفیت‌های درآمدزای کانون هستند و حضورشان در کانون نشان از نفس‌کشیدن آن دارد و اگر کتابخانه از این مرکز جدا شود، مطمئنا نفس‌کشیدنش قطع خواهد شد.

چه باید کرد؟

می‌گویند کانون را از آموزش‌وپرورش به ارشاد ببرید، برخی دیگر می‌گویند دارید کانون را تعطیل می‌کنید. نظرها مختلف است. اما باید به این موضوع ریشه‌ای نگاه کرد. یکی از دلایلی که این اتفاق را رقم زده است، چالش اصلی کانون در شرایط فعلی است و آن هم بحث کمبود بودجه است که کانون برای تقویت آن نیازمند درآمدزایی از طریق منابع و امکانات در اختیار خودش است.

این امکانات ازجمله سینماها، سالن‌های همایش، فروشگاه‌ها، کتابخانه و کانون زبان است. یکی دیگر از چالش‌های کانون، ساختار سازمانی نامناسب و عملکرد جزیره‌ای واحدهای زیرمجموعه آن است. چابک‌سازی این تشکیلات نیازمند یک بازنگری اساسی در ساختار سازمانی است. در ساختار فعلی کانون تمرکزگرایی باعث هدررفت امکانات و نیروهای ستادی شده است.

این درحالی است که کمبود مربی به نسبت تعداد مراکز فرهنگی و هنری باعث نیمه‌تعطیل شدن تعداد قابل‌توجهی از مراکز کانون شده است. فرسودگی بسیاری از مراکز کانون یکی دیگر از چالش‌های پیش‌روی این مرکز است که می‌شود با استفاده از ظرفیت‌های زیاد آموزش‌وپرورش به سمت بازسازی و تجهیز مراکز کانون در سطح کشور رفت و آن را به نهاد دیگری واگذار نکرد.

نیاز کودک‌ونوجوان امروز، باید در همه مراکز کانون جدی گرفته شود، کودک امروز کانون را نمی‌شناسد و مثل کودکان دهه ۶۰ و ۷۰ با آن خاطره ندارد. اگر همین امروز در کانون فکری برای این موضوع بشود و برنامه‌ریزی درست هم انجام بگیرد حضور کودکان به کانون می‌تواند شور و نشاط ازدست‌رفته را به آن بازگرداند.

موافقان و مخالفان چه می‌گویند؟

از زمانی که این خبر منتشر شد، موضع‌گیری‌ها شروع شد و موافقان و مخالفان شروع به نوشتن درمورد کانون و اتفاقات پیش‌روی این واگذاری کردند و البته نگاه مخالفان بیشتر متاثر از نگاه نوستالژی و داشتن خاطرات با کانون بود.

کانون عزیز است

علی کاشفی خوانساری، نویسنده در بخشی از یادداشتش درمورد مخالفت با این موضوع آورده است: «خبر کوتاه و کوبنده بود. قرار است کتابخانه‌های کانون را واگذار کنند. کانون بدون شک مهم‌ترین برند ایرانی در موضوع کودکان و نمادی از همه آن چیزهایی است که ما عمر خود را پای آن گذاشته‌ایم. ما نویسندگان کودک و نوجوان حتی اگر پای‌مان را هم در کانون نگذاشته باشیم، نسبت به کانون علاقه و حتی تعصب داریم. تعرض به کانون به معنای حمله به همه کسانی است که برای بچه‌ها می‌نویسند و می‌کوشند و می‌اندیشند.

حالا ما نویسندگان و فعالان حوزه کودک و نوجوان می‌توانیم اعتراض کنیم. بیانیه و طومار منتشر کنیم. پست بگذاریم و هشتگ درست کنیم و ترند کنیم. می‌توانیم کمپینی چندصدهزار نفری از بچه‌های دیروز و امروز که کانون را دوست دارند راه بیندازیم. ما می‌توانیم این طرح را لغو کنیم. بعد هم دولتمردان پز می‌دهند که به افکار عمومی و درخواست نخبگان احترام گذاشتند و طرح منتفی شد. چه‌بسا که از روز اول هم برنامه همین بوده باشد و ماجرا فقط رقابت دو گروه داخل دولت بوده باشد.

کانون برای ما عزیز است؛ عزیز مثل فرزند یا نه عزیز و مقدس مثل مادر. کوچک کردن و تعطیل کردن آن بدون اطلاع صاحبان معنوی آن یعنی میلیون‌ها کانونی دیروز و امروز توهین بزرگی به حساب می‌آید. می‌گویم تعطیل شدن و نمی‌گویم کوچک شدن؛ چراکه با جدا شدن کتابخانه‌ها برخلاف تصور حجم بزرگی از هزینه‌های کانون و بخش زیان‌ده آن جدا نمی‌شود، بلکه محل اصلی درآمد و چرخش چرخه اقتصادی کانون حذف خواهد شد.»

تجدیدنظر در متولی بودن آموزش و پرورش

محمد سرشار، نویسنده و مدیر سابق شبکه کودک با تایید و موافقت این واگذاری در گفت‌وگویی که داشته است، می‌گوید: «راجع‌به این طرح نظر خاصی ندارم؛ اما سوالم از فعالان حوزه کودک و دولتمردان این است آیا واگذاری کانون پرورش فکری به وزارت آموزش و پرورش در چهل‌وچند سالی که از پیروزی انقلاب می‌گذرد، تصمیم درستی بوده یا نه؟ با به عبارت بهتر آیا وزارت آموزش‌وپرورش توانسته حامی، پشتیبان و نهاد بالادستی دلسوز برای سرمایه عظمی که در کانون پرورش داشته، باشد یا نه؟ اگر راجع‌به این سوال صحبت کنیم، به نظر مسائل مهم‌تری مطرح خواهد شد.

آیا آموزش‌وپرورش توانسته این مجموعه عظیم را با تعداد زیادی از مربیان، هنرمندان، کودکان و نوجوانان عضو که بار بزرگ هنری و فرهنگی را به دوش می‌کشد، در اولویت خود قرار بدهد؟ آیا این وزارتخانه توانسته نیازهای مجموعه را در حوزه سخت‌افزاری و بودجه و غیره تامین کند؟ چیزی که از کانون پرورش فکری به‌ویژه در دهه‌های اخیر می‌بینیم، این است که مدیرعامل‌های ضعیفی برای این مجموعه انتخاب شدند و سال به سال هم از جایگاهی که این نهاد در دهه ۶۰ سال داشته، دورتر شده است.»

سرشار به پرچمداری کانون در ادبیات کودک و نوجوان در زمان گذشته اشاره می‌کند و می‌گوید: «در دورانی کانون پرورش فکری پرچمدار ادبیات کودک و نوجوان ایران، فیلم و حتی صنعت اسباب‌بازی بود؛ اما الان این پرچمداری را در کانون نمی‌بینیم. حتی مجموعه‌هایی که برای کانون پروش فکری درآمدزا بودند مانند کانون زبان ایران ظاهرا زیان‌ده هستند و نمی‌توانند درآمدهای خودشان را هم تامین کنند، درحالی‌که آموزش زبان درآمدزا است.

به نظر می‌آید آموزش‌وپرورش باید تجدید نظر اساسی‌ای در رابطه با کانون داشته باشد و اگر توانایی تامین نیازهای کانون را ندارد، آن را به مجموعه‌ای واگذار کند که به ذات هنری کانون، نزدیک‌تر است و می‌تواند کمک کنند تا کانون به دوران پرشکوه خود در دهه ۶۰ برگردد. با توجه به ماهیت عملکرد کانون و اینکه افراد زیادی را با محصولات مختلف از کودکی تحت پوشش خود می‌گیرد و استعداد هنری آنها را تربیت کرده و تحویل جامعه هنری می‌دهد و اینکه ذات این مجموعه یک ذات آموزشی و از جنس آموزش حساب و علوم و تاریخ نیست بلکه یک ذات هنری است، باید کانون به مجموعه‌هایی که بتوانند کمک کنند جوهره هنری کانون پروش فکری تقویت شود، متصل شود. مجموعه‌ای که عرصه هنری را بشناسد، نه اینکه مجموعه‌های دانش‌آموزی و مدرسه‌ای را بشناسد.»

دست کانون را بگیریم

حمیدرضا شاه‌آبادی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان هم در واکنش به این خبر در یادداشتی می‌نویسد: «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به هیات دولت پیشنهاد کرده است که کتابخانه‌های کانون به نهاد کتابخانه‌های عمومی واگذار شود. اگر اهل تعارف نباشیم خوب می‌دانیم که این‌ یعنی پیشنهاد تعطیلی کانون؛ چراکه کانون چیزی جز مراکز فرهنگی هنری و کتابخانه‌هایش نیست. و دیگر بخش‌های تولیدی و فرهنگی و اداری کانون کار می‌کنند تا پشتیبان مراکز باشند.

من در مقاطع مختلف با نهاد کتابخانه‌های عمومی همکاری کرده‌ام. آن را به‌طور نسبی می‌شناسم. از خدماتش آگاهم. می‌دانم کتابداران عاشقی دارد که برای جلب نظر عموم مردم به کتاب و کتابخوانی تلاش می‌کنند و البته می‌دانم که ماهیت و ماموریت نهاد کتابخانه‌های عمومی با ماهیت و ماموریت کانون فرسنگ‌ها فاصله دارد.

کانون نهاد تربیت غیررسمی کودکان و نوجوانان نخبه در کشور است. خلاف تصور عده‌ای کتابخانه‌های کانون فقط کتابخانه نیستند. نام‌شان هم کتابخانه‌ نیست. به آنها مراکز فرهنگی هنری می‌گویند. چون علاوه‌بر انجام فعالیت‌های معرفی کتاب و کتابخوانی برنامه‌های متعدد و متنوع دیگری هم دارند. برنامه‌های آموزشی در رشته‌های مختلف ادبی و هنری و حتی علمی، جشنواره‌ها، مسابقات، اردوها و...

فعالیت‌های کانون همان‌طور که از اسمش پیداست به پرورش فکری کودکان و نوجوانان توجه دارد. رشد خلاقیت‌ها، ایجاد ‌انگیزه و اعتمادبه‌نفس، همکاری و همدلی، بالابردن توان درک مسائل فکری و غیره ازجمله هدف‌های کانون در مواجهه با مخاطبان آن است. بنابراین ساده‌انگاری است که کار آن را فقط کتابخانه‌داری بدانیم و به‌راحتی حکم به ادغام آن با نهادی دیگر بدهیم که توجه به مخاطبان کودک و نوجوان را فقط در حوزه کتابخوانی در دستور کارش دارد و تلاش می‌کند با آوردن کودکان به کتابخانه‌ها فضایی برای مطالعه خانوادگی ایجاد کند.

نمی‌توان منکر شد که این نهاد ارجمند به دلیل ضعف مدیریت و تدبیر که در سالیان گذشته دچارش بوده، تا حد زیادی دچار افت کیفی شده. اما زیرساخت‌هایش چنان محکم است که با کمی توجه و کمک می‌تواند مجددا از جا برخیزد و دستاوردهای درخشانی به فرهنگ ما ارائه کند. بنابراین به‌جای تعطیلی و ادغام کانون باید دست آن را بگیریم و یاری‌اش کنیم تا خودش را دوباره بسازد. اگر جز این باشد تعطیلی معتبرترین و پرفایده‌ترین نهاد فرهنگی کشور حاصلی جز عقب‌گرد شدید در حوزه فرهنگ و بروز یاس در میان اهالی آن نخواهد داشت.»

منبع: فرهیختگان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.